خاطرات را باید سطل سطل از چاه زندگی بیرون کشید خاطرات نه سر دارند و نه ته بی هوا می آیند تا خفه ات کنند می رسند گاهی وسط یک فکر گاهی وسط یک خیابان سردت می کنند،داغت می کنند رگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند خاطرات تمام نمی شوند...تمامت می کنند خاطراتت صف کشیده اند افسوس كه قصه ی مادر بزرگ راست بود... همیشه یكی بود یكی نبود...
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
این یه وبه عاشقونست امیدوارم خوشتون بیاد ازش منتظر نظراتتون هستم
Home
|
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 1718
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1
ابزار پرش به بالا