خاطرات را باید سطل سطل از چاه زندگی بیرون کشید خاطرات نه سر دارند و نه ته بی هوا می آیند تا خفه ات کنند می رسند گاهی وسط یک فکر گاهی وسط یک خیابان سردت می کنند،داغت می کنند رگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند خاطرات تمام نمی شوند...تمامت می کنند خاطراتت صف کشیده اند
افسوس كه قصه ی مادر بزرگ راست بود... همیشه یكی بود یكی نبود...
نظرات شما عزیزان:
|
About
این یه وبه عاشقونست امیدوارم خوشتون بیاد ازش منتظر نظراتتون هستم
Home
|
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 1281
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1
ابزار پرش به بالا